این فیلم داستان خواهر و برادری را روایت میکند که در روزهای نزدیک عید تلاش میکنند عینک مادربزرگشان را تعمیر کنند. در این راه با «امان» پسر بچه افغانستانی آشنا میشوند که ادعا میکند میتواند به آنها کمک کند.
مهدی عظیمی میرآبادی، تهیهکننده سینما را شاید بیشتر با فعالیتهای اجرایی و سابقه مدیریتی او به ویژه در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس میشناسند. او سال ۸۹ «سیب و سلما» را تهیه کرد و حالا پس از یک دهه با ساخت فیلمی در ژانر کودک به عرصه تولید بازگشته است. با این تهیهکننده درباره ساخت این فیلم، شرایط اکران و طرح سینما اردو گفتوگو کردیم.
پس از سالها دور بودن از تولید و حضور در عرصه مدیریتی چه شد که به سینما بازگشتید، آن هم با فیلمی در ژانر کودک؟
البته من همیشه در سینما حضور داشتم اما تصور غالب این طور بوده که حضورم در بخش مدیریتی وجه پررنگتری داشته است. من از اواسط تولید به این پروژه پیوستم و تصورم این بود که اگر در ساخت این فیلم کمک کنم اتفاق خوبی رقم میخورد؛ «عینک» یک فیلم بیادعا اما سالم و مؤثر است که بر مفهوم همدلی و همرأی بودن متمرکز شده و فضای لطیف و کودکانهای دارد و فکر میکنم کمک من به این پروژه توانست مفید واقع شود. خوشبختانه این فیلم در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت و باید از مردم بخواهیم از فیلم حمایت کنند تا انگیزهها برای ساخت آثار باارزش و سینمای سالم بیشتر شود. ضمن اینکه معتقدم گروه هنر و تجربه برای اکران یک فیلم در ژانر کودک جسارت به خرج داد.
«عینک» داستان صمیمی و سادهای دارد و جایزه فیلمنامه زرین را از جشنواره فیلم کودک هم گرفته؛ ارتباطی که بچهها با این فیلم گرفتند چطور بوده است؟
در افتتاحیه فیلم بیش از ۳۰۰ دانشآموز حضور داشتند و من هم در کنار آنها فیلم را دیدم. در صحنههایی از فیلم که ما فکر میکردیم باید به آن واکنش نشان بدهند بازخوردهای جذاب و خوبی داشتند و برخی صحنهها را هم پیشبینی میکردند که چه اتفاقی میافتد و برایشان بسیار جالب بود. به نظرم حس خوبی بین بچهها و فیلم جریان پیدا کرده است. طبیعتاً ما به عنوان تولیدکننده حرفهای براساس برخی معادلات، رفتار آنها را پیشبینی میکردیم اما وقتی در سالن با واکنشهای بچهها مواجه شدیم به این نتیجه رسیدیم که توانستهایم حرفمان را درست بیان کنیم.
البته نمیخواهم قصه را لو بدهم اما بچهها دنیای صریح، ساده، پاک و سفیدی دارند و به کوچکترین اشاره واکنش نشان میدهند. اگر قرار بود این فیلم برای مخاطب بزرگسال ساخته شود باید خیلی پیچیدهتر از اینها ساخته میشد اما در اینجا ما ضرورتی به این پیچیدگی ندیدیم و مستقیم و سرراست سراغ ماجرای سادهای رفتیم که برای بچهها دغدغه ایجاد میکند.
نمونههای موفقی از «برادر و خواهر» در سینمای کودک داریم که بارزترینشان «بچههای آسمان»، «قصر شیرین» و... است. بازیگران «عینک» هم بار داستان را خیلی خوب به دوش کشیدند و از پس آن برآمدند. از انتخاب بازیگران فیلم بگویید.
به نظرم کارگردان انتخابهای خوبی داشت و بچهها هم کار خودشان را به خوبی انجام دادند و قصه را پیش بردند. اتفاقاً ارتباط این برادر و خواهر هم ارتباط بسیار خوبی است و پشتیبان همدیگر هستند و چیزهای خوبی به بچهها میآموزند. ضمن اینکه وقتی در داستان به بچه افغانستانی میرسند قصه رنگ و بوی خوبی پیدا میکند و رابطه عاطفی بین این سه بچه مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
طرح «سینما اردو» به تازگی آغاز به کار کرده است؛ به نظرتان این طرح به عنوان یک بازوی اجرایی برای حمایت از فیلمهای کودک چه سازوکاری باید داشته باشد؟
ببینید سینمای ما بخش کوچکی از مخاطبان کل کشور را مدنظر قرار داده و فقط برای آنها فیلم میسازد. بالاترین آماری که از مخاطب داریم حدود ۳میلیون از ۸۵ میلیون نفر است و این یعنی شمار زیادی از مردم اصلاً سینما نمیروند و به عبارتی دیگر ما برای آن ۸۲ میلیون نفر دیگر فیلم نمیسازیم. در حالی که انتظار داریم فیلمهایی که برای ۳میلیون نفر میسازیم را همه ببینند که به نظرم نه تنها این نگاه درستی نیست چه بسا برخی از این فیلمها شأنیت لازم را ندارند که با یک مخاطب وسیع ارتباط بگیرند. حالا در نظر بگیرید از این جامعه آماری، ۱۵ میلیون دانشآموز داریم. اگر این ۱۵ میلیون نفر به خیل مخاطبان سینمای ایران متصل شوند و ۵۲ فیلم در سال (هفتهای یک فیلم) ببینند چه مخاطبی به سینما اضافه خواهد شد!
از یک سو ما به عنوان فیلمساز فکر میکنیم کارمان درست است در حالی که باید برای مخاطب کودک و نوجوان ملاحظاتی را در نظر گرفت و نمیتوان فیلمی که متعلق به مخاطب بزرگسال است را به این گروه سنی داد. البته مسئولان آموزش و پرورش به این نکته توجه دارند اما گاهی اشتباهاتی هم رخ میدهد و فیلمهایی که نسبتی با کودک و نوجوان ندارند را تأیید میکنند که به این چرخه آسیب میزنند. اما عملیاتی شدن این طرح طی یک تفاهمنامه میان مسئولان آموزش و پرورش و سازمان سینمایی سبب دو اتفاق مهم میشود؛ نخست اینکه آموزش و پرورش تماشای فیلم را در قالب اردو راهاندازی میکند و از سویی دیگر سازمان سینمایی به عنوان متولی، آثار مورد نیاز مخاطب را تأمین میکند که هم چرخه اقتصادی سینما به حرکت درمیآید و هم امنیت شغلی سینماگران تأمین میشود.
در بخشی از صحبتهایتان اشاره کردید که مردم باید از فیلمها حمایت کنند اما گام نخست باید در چرخه توزیع برداشته شود. مثلاً در مورد فیلم شما سینماهایی که به آن اختصاص داده شده همه تکسانس بودند و البته انگشتشمار. اساساً مخاطب چطور و با کدام تبلیغ باید متوجه شود که چنین فیلمی در حال اکران است؟
به نظرم این قضیه مانند داستان مرغ و تخممرغ است. پرسش این است که چرا برای این فیلم تبلیغ صورت نمیگیرد، چون تصور مثبتی از فروش این نوع فیلمها وجود ندارد و چون چنین تصوری نیست پس تبلیغات هم نمیشود! حالا چرا فیلم فروش نمیکند، چون برایش تبلیغی نمیشود. اگر بتوان در نقطهای این تسلسل باطل را شکست حتماً اتفاقهای خوبی میافتد. من فکر میکنم آن ۸۲ میلیون نفر باید وسط میدان بیایند و سینما را تعریف کنند.
بارها گفتهام اگر سینما مخاطب نداشته باشد یک سینمای مرده یا حداکثر گلخانهای خواهیم داشت. باید این دغدغه در مردم به وجود بیاید که کنجکاو باشند که یک فیلم ارزشمندی اکران شده و بروند با خانواده ببینند و لذت ببرند. وقتی این چرخه درست باشد سرمایهگذار هم وارد کار میشود. اما وقتی من مجبورم فیلم را با کمترین بودجه بسازم و در مرحله بعد از آن استقبال هم نشود بازگشت سرمایهاش هم صفر یا حتی منفی خواهد بود. در حالی که چرخه صنعت سینما باید بچرخد اما ما کجا میرویم؟ آنجا که ضدهنجارها و ارزشهای ماست. پول میدهیم و فیلمی را میبینیم که توهین میکند و در مقابل به فیلمهایی که ما را به سمت ارزشها و رستگاری میبرد بیتوجه هستیم.
خبرنگار: صبا کریمی
۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۲:۴۸
کد خبر: 844229
فیلم «عینک» به کارگردانی رضا آقایی و تهیهکنندگی مهدی عظیمی میرآبادی، دور جدید اکران خود را در قالب «سینما اردو» از ۲۱دی ماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه آغاز کرده و با هماهنگی مسئولان مدرسهها در سانسهای صبح سینماها برای دانشآموزان به نمایش درمیآید.
نظر شما